رژيم آمريكا هنوز اشتهاى سيرىناپذير خود را براى تسلط بر اين كشور از دست نداده است، هنوز به فكرند كه تسلط 25 ساله شوم و ننگين خود را كه از ۲۸ مرداد سال ۳۲ با شدت شروع شد و تا انقلاب اسلامى در سال ۵۷ ادامه داشت، داشته باشند.
به گزارش
خبرنگار سلام لردگان؛ آمريكاييها بعد از گذشت نزديك به نيم قرن، امروز اعتراف كردهاند كه كودتاى ۲۸ مرداد را آنها راه انداختهاند! اعتراف كردهاند كه از حكومت سركوبگر و ديكتاتور و فاسد شاه پهلوى حمايت كردهاند! اكنون اعتراف كردهاند كه ما صدّام حسين را در جنگ با ايران حمايت كردهايم! به نظر شما، ملت مظلوم ايران در مقابل اين موضع و اين اعترافات، چه احساسى پيدا مىكند؟
علل و زمينههاى كودتاى ۲۸مرداد
۱. اعتماد مصدق به آمريكا
بيش از شصت سال است از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز، در هر موردى كه با آمريكايىها، مسؤولين اين كشور اعتماد كردند، ضربه خوردند. يك روزى مصدق به آمريكايىها اعتماد كرد، به آنها تكيه كرد، آنها را دوست خود فرض كرد، ماجراى ۲۸ مرداد پيش آمد. و به گفته رهبر معظم انقلاب که فرمودند: مصدق به آمريکا اعتماد کرد، کتک را هم خورد.
2-تسلط دشمن بر دستگاه سياسى فرهنگى
نبودن استقلال، هويّت ملى را از مردم آن كشور مىگيرد، افتخارات را از آنها مىگيرد، سابقه تاريخى را از آنها مىگيرد، منافع مادّى آنها را چپاول مىكند، هويّت فرهنگى و زبان آنها را هم مىگيرد. اين وضع تسلّطِ يك قدرت بر يك كشور است. در دوران استعمار اينگونه بود.
3- به صحنهنيامدن مردم
آن روزى كه كشور به كودتاى آمريكايى ۲۸ مرداد تهديد شد، اگر حضور مردم در صحنه تأمين مىشد و مردم به صحنه مىآمدند، بيستوپنج سال آن ديكتاتورى سياه و از دسترفتن آن دوران بسيار حساس و مهم و هدررفتن آن همه ثروت مادى و معنوى را تجربه نمىكردند.
تجربهنگرفتن روشنفكران غربگرا
عدهاى هستند در كشور - روشنفكران غربگرا، غربزده، دلباخته غرب - اين تجربهها در مقابل چشم آنها است، (اما) از اين تجربهها درس نمىگيرند
. آنها ديدند كه غربىها رضاخان را آوردند بر اين كشور مسلط كردند و ديكتاتورىِ عجيبوغريب رضاخانى، بهوسيله انگليسها در اين كشور برپا شد، بعد هم ايران را اشغال كردند، در واقع به يك معنا بين خودشان تقسيم كردند؛ نفت را بردند، كودتاى بيستوهشتم مرداد را راه انداختند، نهضت ملىِ نفت را به انحراف كشاندند در يك مدت طولانى، ديكتاتورىِ محمدرضا را بر اين كشور تثبيت كردند.
آمريكا در پىِ ۲۸مردادهاى ديگر
رژيم آمريكا هنوز اشتهاى سيرىناپذير خود را براى تسلط بر اين كشور از دست نداده است، هنوز به فكرند كه تسلط بيستوپنج ساله شوم و ننگين خود را كه از ۲۸ مرداد سال ۳۲ با شدت شروع شد و تا انقلاب اسلامى در سال ۵۷ ادامه داشت، داشته باشند. هنوز دستبردار نيستند و خواب خوش روزهايى را مىبينند كه رئيس اين مملكت - يعنى محمدرضاى خائن و فاسد - اگر مىخواست تصميمى بگيرد، تا با آمريكايىها مشورت نمىكرد، آن تصميم را نمىگرفت! حتى درباره يك وزير، يك نخستوزير و يك اقدام بينالمللى، بايد با سفير آمريكا مشورت مىشد و او مىگفت چهكار كنيد.
امروز مثل ۲۸ مرداد نيست
حالا را با ۲۸ مرداد سال ۳۲ اشتباه (گرفتند)، مردم بيدارند و امروز آن روزها نيست. امروز، روزى نيست كه آمريكا بتواند مثل ۲۸ مرداد يا انگليس مثل دوران رضاخان عمل كند. جوانانى كه در اين كشور براى دفاع از اسلام آماده هستند، اين خانوادهها، اين پدر و مادرها، اين زن و مرد مؤمن و آگاه و غيور، امروز ملتى را تشكيل دادهاند كه اسوه و نمونه ملتها است.
محالبودن براندازى حكومت مردمى
آنچيزى كه بهوسيله ابرقدرتها قابل از بينرفتن است، حكومتى است كه به مردم متكى نيست. آنچيزى كه بهوسيله عوامل سازمان جاسوسى آمريكا، در يك كشور قابل برداشتن و گذاشتن است، حكومت يا دولتى است كه با مردم رابطهاى نداشته باشد و پشتوانه عظيم قوى مردمى، پشت سرش نباشد. حكومتى كه دشمن خارجى مىتواند چهار نفر را عليه آن به كودتا وادار و تحريك بكند، حكومتى است كه روى تخت حكومت نشسته، اما مردم به او وصل نيستند. نظامى كه در آن، حاكم - چه رهبر، چه رياست جمهورى، چه رياست قوه قضاييه، چه مجلس شوراى اسلامى - متكى و متصل به مردم و مورد علاقه و پشتيبانى و حمايت آنها است، نظام جمهورى اسلامى است كه نه آمريكا و متحدانش و نه هيچ قدرتى قادر نيست اين نظام و حكومت را متلاشى و بلكه متزلزل كند.
انتهاي خبر/630ل